با شنیدن نام غلو و غالی، اولین چیزی که به­ذهن می­رسد خدایی علی علیه­السلام و یا حضرت مسیح  علیه­السلام است و کسانی که این بزرگان را آنقدر بالا بردند تا به مقام الوهیت رساندند. اما برای اینکه بتوانیم درباره غلو و غالیان مطالبی را بنویسیم ابتدا باید معنای آن را دقیق بشناسیم. در معنای غلو گذشتن از حق و حقیقت گفته­اند. هر چند بین مبالغه، اغراق و غلو از نظر معنی با هم تفاوت قائل شده اند اما در این گفتار هر چه که از حق بگذرد بعنوان غلو شناخته می­شود. کسی که حق را نشناسد و یا درست آن را درک نکند ممکن است دچار غلو شود، البته کسانی هم هستند که حق را می شناسند ولی به علت دنیازدگی و وابستگی بیش از حد و مرز به دنیا و ثروت دچار این مساله شده اند.

دین و انسان

اولین سوالی که با دیدن «دین و انسان» به ذهن انسان می رسد این است که انسان چه نیازی به دین دارد؟ اگر انسان در این دنیا دیندار نباشد چه اتفاقی می­افتد؟ کاربرد عملی دین برای یک انسان چقدر است؟ کسانی که در دنیا دینِ درست و حسابی ندارند یا بی­دین هستند آیا در زندگی خود کمبود دارند؟ آیا اصلا می­شود بدون دین زندگی کرد یا خیر؟ و صدها سوال از این قبیل.

برای اینکه ببینیم دین در زندگی ما چه اثراتی دارد ابتدا باید دین را بشناسیم، انسان را بشناسیم تا تاثیرش را بهتر متوجه شویم.

دین به مجموعه­ای از بایدها، نبایدها و آموزه­ها گفته می شود که از طرف خداوند برای این بشر از طریق پیامبرانش فرستاده، تا انسان با رعایت این بایدها و نبایدها به سعادت و خوشبختی برسند. انسان هم موجودی ناشناخته است که با این­ همه پیشرفت علمی، هنوز نتوانسته این موجود عجیب و غریب را بشناسد. دلیل این مطلب این است هر روز یک ناشناخته­ای از ناشناخته­های بدن مادی انسان کشف می­شود و انگار این کشفیات تمام نشدنی است. خب، چه باید کرد، انسان که انسان را درست و حسابی نمی­شناسد ودلیل آن این است که هر روز به مطلب جدیدی از پیچیدگیهای بدن دست پیدا می­کنند و از طرفی انسان مکلف شده است. اینجا انسان در سر دو راهی است؛ چه کند؟ بعضی اعتقاد دارند دیندار بودن سخت است، نماز صبح خواندن سخت است، اصلا کسی بخواد راحتی آدم را از آدم بگیره سخت است. حالا راه حل چیست؟ هم انسان صلاح خودش را خوب نمی فهمد که بتواند راه صحیح را از راه غیر صحیح تشخیص بدهد هم راحت طلب است. با این انسان چه باید کرد؟

نمی دانم از کجا شروع کنم، چه بنویسم، چه بگویم. بزرگان با این مساله خود را مانند قطره­ای می دانند در مقابل دریا، چرا که رسول الله فرمود: «انّ النّبىّ قال لعلىّ: لو انّ البحر مداد و الغياض اقلام و الإنس كتّاب و الجنّ حسّاب ما احصوا فضائلك يا ابا الحسن». اگر درختان جنگلها قلم و دريا مركب و تمام جن حسابگر و تمام إنس نويسنده باشند، هرگز نمى‏توانند، فضائل على بن ابى طالب را بشمارند. در مورد هر صفتی از حضرت بخواهیم مطلب بیاوریم مانند برگرفتن قطره ای از دریا می باشد اما به قول شاعر: اگر نتوان آب دریا را چشید     پس بقدر تشنگی باید چشید

لذا در حد توان ناچیزم، می خواهم مطالبی را بنویسم که مورد استفاده خود و دیگران باشد.

تبيين و توضيح :

از آنجا که خداوند متعال انسان  را تک بعدی نیافریده است ، لذا دینی که برای او قرار داده است یک دین متعادل است تا آنجا که به بندگان  اجازه نمی دهد تا در هیچ زمینه ای افراط یا تفریط کنند  حتی در عبادت  مگر کسانی که  خودساخته باشند و ظرفیت عبادت زیاد را داشته باشند که دیگر بحث افراط نیست .

یکی از سفارشهای اسلام تعادل در غم و شادی است . انسانها برای یک زندگی خوب باید شادی هم داشته باشند تا غم و غصه تنها،  باعث افسردگی روحی اونشود.

در این تحقیق  سعی شده است نظر اسلام در مورد شادی را بررسی کنیم تا ببینم تا چه اندازه اسلام بر روی آن تکیه دارد.

 سوال كلي :

 آیا شادی در اسلام سفارش شده است ؟

سوالات جزئي :

1. شادیهایی که در اسلام به آن سفارش شده است کدامند ؟
2. شادیهایی که در عرف وجود دارد  ولی با کمی تغییر شادی مورد تایید می شوند کدامند ؟
3. شادیهایی که بطور کلی در اسلام ممنوع شده است کدامند ؟

تطبیق قدمهای 12 گانه معتادان گمنام با نهج البلاغه

قدم اول:

ما اقرار کردیم که در مقابل اعتیادمان عاجز بودیم که زندگیمان آشفته گردیده بود.

آنها به این رسیدند که وقتی انسان دچار اعتیاد می شود واقعا جدا شدن از آن همتی عالی می طلبد که کمتر کسی می تواند چنین کند. به همین خاطر برای تهیه مواد ابتدا از غیر ضروریات خود استفاده می کنند و به باد هوا می دهند و کم کم که مجبور شوند حتی حاضرند از ضروریات زندگی خود برسند تا از خماری دربیایند لذا کار بجایی می رسد که فرش زیر پای خود و خانواده خود را به قیمتی ناچیز می فروشند تا به مراد خود برسند و در بعضی از داستانها شنیده شده است عده­ای به جایی می رسند که از خانواده خود می گذرند. اینان زندگی را تنها و تنها در ساختن خود می بینند. امیرمومنان علیه السلام می فرماید: « افسوس، آنچه را به شما تذّكر دادند فراموش كرديد، و از آنچه شما را ترساندند، ايمن گشتيد! گويا عقل از سرتان پريده، و كارهاى شما آشفته شده است.»

عناصر و مدل ارتباطی در قرآن کریم

چکیده :

این تحقیق کوتاه در رابطه با نوع ارتباط خداوند و نوع گفتار حق تعالی است. در این تحقیق از خداوند بعنوان فرستنده پیام و از انسان بعنوان گیرنده یاد می شود. پس از بررسی نوع گفتار و سخن خداوند می توان از روشهای استفاده شده در قرآن در تبلیغ و ارتباط با مخاطبین استفاده کرد و می توان به عنوان بهترین الگو برای مبلغ قرار داد

مقدمه:

«ارتباط عبارت است از: فراگرد انتقال اطلاعات، احساس‌ها، حافظه‌ها و فكرها در ميان مردم». «فراگرد انتقال پيام از سوي فرستنده براي گيرنده مشروط بر آن‌كه در ذهن گيرنده پيام معناي مشابه معني مورد نظر فرستنده ايجاد شود.»

تاکنون بیست مدل ارتباطی، در کتابهای ارتباطات مطرح شده است. از مهمترین مدل­هایی که ارائه شده است می­توان به مدل ارسطو اشاره کرد که برای هر ارتباط 3 جزء قائل است اما بعد از ارسطو اولین کسی که مدل جدیدی معرفی کرد لاسول بود که معتقد بود ارتباط از 5 جزء تشکیل شده است. در هر حال در این تحقیق کوتاه برآنیم که ارتباط خدا با بندگان و مخلوقاتش را قرآن به اندازه ظرفیت خود بررسی نماییم. چرا که:

آب دریـا را اگـر نتوان کشـیـد                پس بقـدر تشنـگی بـایـد چشـیـد