تطبیق قدمهای 12 گانه معتادان گمنام با نهج البلاغه

قدم اول:

ما اقرار کردیم که در مقابل اعتیادمان عاجز بودیم که زندگیمان آشفته گردیده بود.

آنها به این رسیدند که وقتی انسان دچار اعتیاد می شود واقعا جدا شدن از آن همتی عالی می طلبد که کمتر کسی می تواند چنین کند. به همین خاطر برای تهیه مواد ابتدا از غیر ضروریات خود استفاده می کنند و به باد هوا می دهند و کم کم که مجبور شوند حتی حاضرند از ضروریات زندگی خود برسند تا از خماری دربیایند لذا کار بجایی می رسد که فرش زیر پای خود و خانواده خود را به قیمتی ناچیز می فروشند تا به مراد خود برسند و در بعضی از داستانها شنیده شده است عده­ای به جایی می رسند که از خانواده خود می گذرند. اینان زندگی را تنها و تنها در ساختن خود می بینند. امیرمومنان علیه السلام می فرماید: « افسوس، آنچه را به شما تذّكر دادند فراموش كرديد، و از آنچه شما را ترساندند، ايمن گشتيد! گويا عقل از سرتان پريده، و كارهاى شما آشفته شده است.»